اشعار و ترانه های فلک مازندران، سرای سبز

۲ مطلب با موضوع «واژه» ثبت شده است

نماشون

نماشون یکی از پرکاربردترین کلمه های شعر مازندرانی است، چون همه اتفاقات غمگین و تلخ احتمالاً در نماشون اتفاق میافتند.

نماشون در لغت به معنای غروب است وقتی که خورشید شیفتشو تموم میکنه و به ماه تحویل میده. به نظر خودم بازی زیبایی داره با کلمات، نماشون یعنی وقتی که نما میره.

نماشون آنقدر در شعر مازندرانی غمگین است که شاید ده ها شعر با آن شروع میشود، یکجا شاعر با آمدن غروب دلتنگ میشود و ناله میکند

نماشون صحرا مه ونگ ونگه

غروب شد و در صحرا صدای ناله و فریاد من است ...

گاهی شاعر آنرا به پایان امید و انتظار تعبیر میکند

نماشون شو بیئه ته نموئی

غروب تبدیل به شب شد و تو نیامدی ...

و غمگین تری قسمت نماشون آنجاست که شاعر گفت

نماشون صحرا نرم نرم وارش

غروب شده و در صحرا نرم نرم باران میبارد 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدباقر عباسی

ته بلاره

ته بلاره

به نظر من زیباترین کلمه مازندرانی "بِلاره" هست!

قطعا مازندرانی ها از مادرها و مادربزرگهایشان این عبارت را زیاد شنیده اند: "ته بلاره"

این کلمه در حالت کلی به معنای "فدایت شوم" یا "قربانت شوم" میباشد و به نظر من نوعی نوازش عاشقانه مازندرانی است.

حدس میزنم بلاره از مشتقات کلمه "بلا"ست. به معنای بلا! یعنی درد و بلاهات برای من.

همانطور که گفتم در نوازش های مازندرانی، در مویه هایشان به شدت از این واژه استفاده میشود. اما به همان اندازه در اشعار مازندرانی این کلمه را ملاقات میکنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدباقر عباسی