ته بلاره

به نظر من زیباترین کلمه مازندرانی "بِلاره" هست!

قطعا مازندرانی ها از مادرها و مادربزرگهایشان این عبارت را زیاد شنیده اند: "ته بلاره"

این کلمه در حالت کلی به معنای "فدایت شوم" یا "قربانت شوم" میباشد و به نظر من نوعی نوازش عاشقانه مازندرانی است.

حدس میزنم بلاره از مشتقات کلمه "بلا"ست. به معنای بلا! یعنی درد و بلاهات برای من.

همانطور که گفتم در نوازش های مازندرانی، در مویه هایشان به شدت از این واژه استفاده میشود. اما به همان اندازه در اشعار مازندرانی این کلمه را ملاقات میکنیم.

ته دستِ هیمه و رسن بورده

لالالالا

ته قد نشا و خرمن بورده

لالالالا

اتا دم راحت دنیا نکردی

ته عمر صحرا بتن بورده

لالا لالا خسته تن بلاره

شه مار بوی پیرهن بلاره

 

ترجمه: نرمی دستانت را هیزم و طناب ( به واسطه هیزم جمع کردن) از بین برد

قدت به واسطه نشا و خرمن خمیده شد

یک دم در دنیا راحت نبودی

عمرت در گردش صحرا(جنگل) صرف شد

لالالالا فدای تن خسته ات شوم

فدای بوی پیراهن مادرم شوم

 

و حالا یک شعر دیگر را میخوانیم :

 

ته بلاره ته چنه ساده هستی

مه سروشته دل همساده هستی

ته ننی ته دست پینه چچیه

ته ننی لته ها کیمه چتیه

 

ترجمه: فدایت شوم که تو چقدر ساده هستی!

همسایه دل بی قرار و نگران منی

تو از من نمیپرسی چه بر سر دستت آمده؟ ( پینه زده )

تو نمیپرسی که حال لته و کیمه ات چطور است؟ ( شاعر از عاشق انتظار دارد تا این سوالات را از او بپرسد )

 

یک اصطلاح بسیار جالب هم در بین مازندرانی ها رایج است.

ته خسته تن بلاره!

یعنی بلای تن و جان خسته ات برای من!!

 

واژه یاب کلمه بلارم را این گونه معنا میکند.

 

ته بلارم /te belaarem/

 

قربانت بروم – فدایت شوم

 

 

پ.ن 1: لته به معنای مرزهای شالیزار

پ.ن 2: کیمه نوعی کلبه کوچک کنار شالیزار