خِنِه کَتِه ولی ؛ صاب خِنِه کوءه
لته لتکا ؛ دیگر بی سِکه سوءه
مله یِ دل ؛ مه دل ؛ مشت غمیره
جانِ پِر و ؛ مارِسّه ِ دل کَهوءه

 

 

ترجمه: خانه هست، اما صاحبخانه کجاست؟

باغ و باغچه دیگر صفا ندارد

دل روستا و دل من غمگین هستند

دلم برای پدر و مادرم تنگ است